باد شُرطه
|
|
ای کاش باد شرطه بپاخیزد از دشت های صبح
تا من تو را برای همیشه
از بیم موج و گرداب
از چشم زخم گزمه،
از تهمت عسس یکباره می رهانیدم
و بر زورق شکسته خود قامت تو را آزاد می نشاندم
و می راندم تا ساحل شکفته ی شادی،
آبادی و رهایی و آزادی .
بانوی من با باد شرطه است آرامش حقیقی تو و رامش دوباره ی من
ای کاش باد شرطه رها می شد
تا با حضور ذهن همراه تو نماز عشق و رهایی را تکبیر می زدیم
نظرات شما عزیزان:
|
سه شنبه 23 خرداد 1402برچسب:,
|
|
|
|
|